کسانی که کارشان را با حرف زدن پشت سر دیگران راه میاندازد، آدمهای کوچکی هستند.
چه باید کرد؟
نمیشود حذفشان کرد. اگر امیدواریم روزی به کاری و در جایی مشغول باشیم که این کوچکها و کوچکیها نباشند، به خیال باطل نشستهایم.
نمیشود بیاهمیت بود. آنها آنقدر ادامه میدهند و یارگیری میکنند تا کاسهی صبرمان لبریز شود و یا رویارویی مستقیم صورت گیرد و یا از میدان به در شویم. هیچکدام از این دو حالت به نفعمان نیست.

پس چه باید کرد؟
مشخص است که چه باید کرد. هرچند پای عمل که برسد به این سادگیها نیست.
یک ـ خودمان آدم کوچکی نباشیم.
دو ـ با آدمهای کوچک دمخور نشویم و بالبهبال کوچکیهایشان ندهیم.
سه ـ به جو کودکانهای که راه میاندازند وقعی ننهیم. تصمیمهایمان را از مسیری بزرگسالانه پیش ببریم.
چهار ـ به حال خود رهایشان کنیم؟ هرگز! آدم که بچه را با این همه سلاح خطرناک به حال خودش رها نمیکند. باید تا میشود محدودشان کنیم و بالهای پروازشان را بگیریم و ارتباطهایشان را محدود نماییم.
پنج ـ هوایشان را داشته باشیم. یعنی هم مراقب باشیم چه میگویند، هم مراقب باشیم کجا میگویند، و هم مراقب باشیم با که میگویند.
شش ـ هوای کسانی که با اینان نشست و برخاست میکنند را هم داشته باشیم. یادمان نرود کوچکها دائماً به دنبال همبازی میگردند و دیگران را نیز با خود به دنیای کودکانهی خود میکشانند.
در پایان:
اینها کوچولوهای باغ زندگیمان هستند و تا ما هستیم، اینها هم هستند. بزرگ هم نمیشوند. همینی هست که هست.
باید تحملشان کرد.
باید مقابله کرد.
و باید ماند و ادبشان کرد.
و به یاد داشته باشیم:
کوچکها هرگز حرفهای نمیشوند. روی کوچکها هرگز حساب بزرگ باز نکنید.
نوشته هات انقد خوبه آدم دوست داره بخورتشون طاها خان.
آقا اونایی که جلو روی دیگران حرف می زنن کارشونم راه نمیوفته، توی هیچ دسته ای قرار نمی گیرن؟ میگن من از اون دسته هستم، بعد میگن این خیلی از پشت سر دیگران حرف زدن هم بدتره. میگن. اینا رو، یعنی ما ها رو چیکار باید کرد؟
آقا اون “با افتخار نیرو گرفته …” :))
مثل همیشه لطف داری مجید عزیز. به این موردی که اشاره میکنی باید مفصل پرداخته بشه. منم دردشو کشیدم 🙂
اون «با افتخار نیرو گرفته از فلان» هم چشم 🙂
ما هروقت میایم خبری نیست اینجا طاها خان
اگه اینستگرام هستین معرفی کنید دنبالتون کنیم
هستم. با شناسهی نشانی همین وبلاگ
یک زمانی از دریا و کشتی بدم نمیومد الان میاد:-)